ما بچه قمی‌ها که از بچگی توی حال و هوای قم بزرگ شدیم، حضرت معصومه یه چیز دیگه‌ای ان برامون!

اصلاً ماها زیر دامان این خانم تربیت شدیم، مدرسه رفتیم و درآخر سربازِ دین شدیم!

این خانم حق تربیت و هدایت به‌گردن ما دارن...

شاید این رو هرکسی نفهمه، ولی یه بچه قمی می‌فهمه!

میلاد عمه جانم مبارک!

این ویدیو 2 سال قبل، به‌همت واحد رسانۀ مسجد فائق و مدرسۀ تربیتی امام صادق علیه السلام تولید شد...

دیروز به قصد رفتن رفتن به گلزار شهدا، سوار مترو شدم؛ در مترو صحبت های اخیر امام خامنه ای رو گوش میدادم، همزمان مترو هم خیلی اوضاع فرهنگی بدی داشت و حتی بعضی ها داخل واگن، شعار می دادند!

در دل خود گفتم چگونه اماممان با این وضع می گوید مردم گرایش انقلابی دارند؟!

مسیر طی شد و به گلزار شهدای بهشت زهرا رسیدم...

همان افراد با ظاهرهایی که در مترو داشتند، در آنجا دیدم، اما این بار در کنار شهدا بودند، هرکی در درون دلش غوغایی بود، با همان صورت آرایش کرده، دانه دانه مزار شهدای گمنام را به گل مزین می کرد!

جمعیت خیلی زیاد بود، بسیار بیشتر از مترو! آنقدر که حتی نتوانستم مزار شهید آرمان علی وردی را از دور ببینم...

 

مردم اگر اعتراض می کنند، از خیانت ها خسته اند، از فسادها خسته اند، از بی مسئولیتی ها خسته اند!

اما دلبستهٔ این شهدا و این انقلاب اسلامی هستند...

 

✍ سد جواد عضو شوید

این روزها خیلی این بحث بین نخبگان و دست به قلمان زیاده شده که میگن فیلترینگ رو به‌عنوان یه پدیدۀ خوب ازش یاد کنیم، یا پدیدۀ بد و ناصحیح؟!🤔 مردم عادی از طرفی خیلی از مسدودیت پلتفرم‌ها به دلایل مختلف و بعضاً درست و معقولی می‌نالند اما از طرفی دیگه برخی از انقلابیون و مؤمن‌نسب‌چی‌ها نظرشون اینه که باید همه رو بزنیم از دم ببندیم، خلاصه که خیلی دعوا و جنجال سر این مسأله بین جریان‌های مختلف زیاده؛

من به‌عنوان یه انقلابی، امروز می‌خوام دلایل خودم رو از این‌که چرا با فیلترینگِ بلندمدت موافق نیستم رو توی این پست بیان کنم...

 

1- اسباب نارضایتی مردم از حکومت و جمهوری اسلامی

2 - رواج ابزارهای مختلفِ دور زدن فیلترینگ در بین مردم، مخصوصاً کودکان و نوجوانان که تبعات مختلفی از جمله تبعات زیر رو به‌دنبال داره:

  • دسترسی ساده و راحت نوجوانان به سایت‌های ضداخلاقی و پورنوگرافی
  • به‌خطر افتادن امنیت گوشی‌ها
  • ضربۀ جدی به سرعت و کیفیت اینترنت کشور (ر.ک)

3 - ضربه به پیام‌رسان‌ها و پلتفرم‌های بومی: 

همۀ شبکه‌های اجتماعیِ جهانی در سایۀ یک فضای رقابتی و سالم رشد می‌کنند اما پیام‌رسان‌های بومی با قطعی‌ها و فیلترینگ‌های گاه و بی‌گاه سبب هجوم یکدفعه‌ای کاربران میشن و به‌این ترتیب افزایش غیرعادی ترافیک داده در سرورهای پلتفرم رخ می‌دهد و سبب ضربه به زیرساخت‌ها و تجربۀ ناخوشایند کاربران از کُندی این پلتفرم می‌شود

و چنان که مشاهده کردیم با قطعی‌ها و اختلال‌های بسیاری در شبکه‌های داخلی مواجه می‌شویم. (همین الان که دارم مطلب می‌زنم، "بله" مختله!🙄)

4 - ضربه به کسب و کارهای مجازی:

حتما این دور و زمونه خیلیا رو دور و بر خودتون می‌بینید که تمام درآمد و خرج زندگیشون رو از طریق فجازی تأمین می‌کنن و خب اکثرشون هم از طریق اینستا فعالیت می‌کردن و توی این ایام ضربۀ مهلکی به کسب و کارشون خورد!

همین دیشب اتفاقاً با یکی گرم صحبت شده بودم که یه استارتاپ تربیتی داشتن و این مدت با این‌که توی ایتا هم فعالیت خودشون رو شروع کردند، درآمدشون نصف شده!!!

البته یه سری پیشنهادات و مسائل درمورد چگونگی انتقال سالم و بی‌خطر برای فروشگاه‌های مجازی هست که ان‌شاءالله توی پست بعدی می‌نویسم...

5 - فیلترینگ بی‌دلیل و نیاز اقشار خاص به پلتفرمِ خاص:

مسألۀ بعدی که مطرح هست اینه که بعضی سایت‌ها هستن که خیلی الکی و بی‌دلیل مسدود شدن مثل سایت وب آرشیو یا خیلی سایت‌های دیگه که نمونه‌ای از خروارن...

اکثر این سایت‌ها نه محتوای مستهجن و بدی داره، نه این‌که قراره به امنیت‌ملی و از این مسخره بازیا ضربه‌ای بزنه! خیلی می‌تونم براتون از این سایتا مثال بزنم: سایت شهید بهشتی (ر.ک) ، سایت آیت‌الله منتظری، سایت احمدی نژاد و امثالهم

این‌ها واقعاً هیچ دلیل و بهانه‌ای برای فیلتر بودن نداره!

از همین نوع فیلترهای الکی، فیسبوک و پینترست رو براتون مثال بزنم؛ اینا دیگه چه مشکلی دارن؟

نکنه این‌ها هم سوق به آشوب و اغتشاش میدن؟

اصن سگ تو اونجا پر می‌زنه که بخواد امنیت ملی رو تهدید کنه؟!😫

نه! پس چرا فیلتره؟! چون از اول بسته بوده، بزار الانم فیلتر باشه، دیگه دست بهش نزن!!

خیلی گفتمان مسخره ایه!😑

اما باز شدن همین چیزای ساده و خلوت می‌تونه خیلی برکات خوبی به‌همراه داشته باشه؛

پلتفرمی مثل پینترست که معمولاً افراد خاص مثل هنرمندان و گرفیست ها و... (افراد متخصص) بهش نیاز دارن نه تنها به رشدِ خلاقیت این قشر کمک می‌کنه بلکه باعث میشه خود همین هنرمندای ایرانی هم به نشر ایده‌های جدید و ناب بپردازند و کنشگری مؤثر در سطح جهانی داشته باشند (به‌قولی، یه خودی نشون بدن!)

به شخصه با افراد زیادی آشنا شدم که به پینترست به شدت نیازمندند نه برای دور دور، نه برای اینکه ببینه صبح، کی، کدوم کوه رفته و اونجا چی با جوج زده! و نه حتی برای ارتباط با این و آن بلکه تنها نیاز آنان به پینترست، برای خلق هنرها و محتواهای نوست که این هم نفعش جز برای ایران زمین نیست!

خلاصه که این رویه‌ای که دولت‌های مختلف برای سانسور اینترنت درپیش گرفتند، صحیح نیست...! اما ناامیدی به گشایش و اصلاح یه زنگ خطره و من هم‌چنان به اصلاح این رویه‌ها امیدوارم... (ر.ک)

6 - استارلینک زدگی

تا اینجا حدود 5 مورد دلیل اقامه کردم که چرا با فیلترینگ مخالفم؛ اما مهم‌ترین مسأله‌ای که ذهن من رو مشغول کرده، اینه که در صورت ادامه‌دار بودن فیلترینگ‌های گسترده و دائمی، مردم به اینترنت ماهواره‌ای روی خواهند آورد و آن‌وقت است که دیگر نه حکمرانی معنی می‌دهد و نه فیلترینگ و این وسط، نوجوانان مظلوم هستند که به هر لجن‌زاری دسترسی پیدا خواهند کرد و اسباب به ابتذال کشیده شدن نسل‌های آینده به‌سادگی فراهم می‌شود...

من از این مسأله (+متاورس) می‌ترسم که در این‌صورت دیگر حاکمیت جمهوری اسلامی هیچ نقشی در حکمرانی نخواهد داشت و پس از آن مشاهده خواهیم کرد که تمام کشورهایی که زود نجنبیده‌اند به‌زیر یوغِ استعمار و سلطۀ ظالمان و مستکبران جهان خواهند رفت!

درصورتی که این مسأله و متاورس (که در آینده‌ای نه چندان دور از آن سخن خواهم گفت) در کشور جدی گرفته نشود و همچنان اندیشه‌ای برای رفع این بحران صورت نگیرد، خداحافظی با جمهوری اسلامی و محقق شدن چنین خطری اصلاً دور از انتظار نیست!

به‌امید دغدغه‌مندی انقلابیون و مسئولان :)

 

ضمناً یه نکتۀ مهم: چون می‌دونم توی بیان جمع انقلابی‌ها جمعه، این مطالب رو گفتم و صرفاً یه نقد درون گفتمانی بود که انتشارش درهرجایی و هرمکانی، ذی‌نفع نیست... اما در جاهایی که حس می‌کنید مثل اینجا که همه مثل همیم، انتشارش مشکلی نداره و اتفاقاً سبب شادیِ دلِ یه مؤمنه❤....

دیگه خیلی علاقه‌ای به بیان ندارم!

حال و انگیزه‌ای هم ندارم که دیگه توش چیزی بنویسم...

اما یه حرف تو گلوم گیر کرده بود که با خودم گفتم جایی رو جز اینجا ندارم که بگم!

 

متأسفانه یه منطقی در بین برخی ارگان‌هایی که وظیه‌شون برخورد سلبی است (قوه قضائیه و...) حاکم شده که تا یه آدم درست حسابی که گیر میارن، منتظرن یه خطای کوچیک ازش سر بزنه تا تیر خلاصی رو بهش بزنن...

منظورم چیه ؟!
شاید شنیده باشید که چندتا سلبریتی مثل کتایون ریاحی رو گرفته باشن، ولی یه چیز این وسط عجیب بود!
همون روزی که این دوتا رو گرفتن، حسن عباسی رو هم گرفتن!
چون این توئیت رو زده بود👇؛
توئیت حسن عباسی
اما این فقط یک مورد از برخورد سلبی و تند نظام در قبال افراد ارزشی نیست!
حامد زمانی هم کشتهٔ این بازی‌های کثیف است!
خواننده‌ای که سال‌های سال با خوندن ترانه‌ها و آهنگ‌های مختلف، خودش رو از طریق مفاهیم زیبا و عمیقِ انقلابی در دل مردم جا داده بود؛
حامد، با بی‌رعایتی و بعضاً شدت بی‌جا در اعمالِ قانونِ نیروی انتظامی به سرانجام خود رسید...!
[ویدیو] با دیدن این فیلم، خیلی از دردهایی که من دارم می‌کشم رو می‌فهمید...!
چقدر این روزها، جاش خالیه، زمانی که برای اولین بار آهنگ شروین رو گوش دادم، اینو از تهِ‌دل احساس کردم.

این کارهایی که بعضی از ارگان‌های نظام انجام می‌دهند، دقیقاً مخالف رؤیای حکومت اسلامی هست که ما در مسیرش قرار داریم و مخالفِ منش رهبر حکیم انقلاب اسلامی است....
یه جملهٔ معروف از حضرت آقا داریم: «جذب حداکثری و دفع حداقلی!» (پیوند)
بگذارید یه ماجرا از برخورد رهبری با چنین موردی رو براتون مثال بزنم:
حول و هوش سال ۹۲ بود که خبر اومد حاج محمود کریمی توی اتوبان بابایی، هفت‌تیر کشیده!!!
بعد از اون مسأله تا چند وقت فیلم‌های ایشون جایی پخش نمی‌شد؛ صدا و سیما، هرگز برنامه‌های حاج محمود رو پوشش نمی‌داد و کلاً خیلی از جاها دست رد به سینه حاج محمود دوست داشتنی زدند...
بعد از اینکه فرایند قضایی و این‌ها طی شد، اولین چیزی که باعث شد این فضا درهم شکسته شود، دعوت حاج محمود به برنامهٔ بیت رهبری بود!
پس از این جریان، همه چی عادی شد...

 

سعی کنین هرکاری می‌کنین، ببینین رهبری راضین یا نه!

فقط همین :)

با دوتا از رفقای طلبه، توی خونه‌مون قرار مباحثه داشتیم؛ نماز رو در مسجد خوندیم که بعدش بریم مباحثه...

زمانی که به سر کوچه رسیدیم، دیدم چندین نفر دور پدرم حلقه زده اند، همون موقع حالیم شد که مهمون داریم و قرار رو کنسل کردم.

تا رفتم یه سر و گوشی به آب بدم، پدرم گفتند برو هفت هشت تا غذا بگیر بیا؛

خلاصه که رفتم غذا رو گرفتم و اومدم تا ببینم چه‌خبره....

متوجه شدم که مهمانانی از هلند و بلژیک داریم (چیز عادی برام بود ۱) مهمان اصلی ما یک طلبهٔ هلندی به نام A D بود، او را از سال‌ها قبل می‌شناختم، از طفولیت به خانهٔ ما رفت و آمد داشتند. او سال‌ها پیش، در سفر تبلیغی پدرم به لاهه (هلند) به دست پدرم طلبه شده بود و در حال حاضر اگر بخواهم یکی از طلبه‌های موفق در زمینهٔ تبلیغ را که الگوی بنده نیز هستند را معرفی کنم، ایشان را معرفی می‌کنم...

این مهمان عزیزِ ما به همراه دو نوجوان و دو جوان شیعهٔ اروپایی اومده بود که از همنشینی و هم صحبت شدنِ با آنها کمال لذت را کسب کردم...

در ادامه قسمتی از گفتگوها را به خدمتتان می‌رسانم:

یکی از پرسش‌هایی که از ایشان داشتم، نحوهٔ تبلیغ در فضای مجازی برای غیر فارسی زبانان بود ؛

ایشون فرمودند که: تبلیغ از طریق فضای مَجاز فَرعه نسبت به دنیای حقیقی، کسی که شما را در مَجاز، follow می‌کند الزاماً دنبال‌تان نمی‌کند اما کسی که در فضای حقیقی جذبِ شما و مرام شما و خلاصه که فالوور شما می‌شود، در اکثر موارد دنباله‌رو شما نیز می‌شود...

کمتر کسی پیش می‌آید که در فضای لجن‌آمیز اینستاگرام، عِطر پیج شما به مشامش بخورد و منقلب و متحول شود ولی در فضای حقیقی چنین است و اثرگذاری لازم را دارد.

 

دوم اینکه شما بدانید که در زمین دشمن دارید می‌جنگید!

مو به موی کارِ شما باید زیرکانه باشد و الّا از صحنهٔ جنگ حذف خواهید شد!

بعد از مدتی که با ایشان هم‌صحبت و هم‌غذا شدم به یکی از دوستان برنامه نویس‌ام که به همنشینی با چنین افراد علاقه داشت ، اطلاع دادم و او هم در کسری از ثانیه جلوی درِ خانه ما ظاهر شد...!

علیرضا هم که به اینجور مباحث علاقه‌مند بود، این رو مطرح کرد که آیا چنین چیزی امکان داره که، ما شبکه و پلتفرمی طراحی کنیم که گستردگی آن به اروپا هم برسد؟!

ایشون هم تلویحاً چنین چیزی رو رد کردند و گفتند که: آن‌ها طوری نظام کشور را تعریف کردند که زندگی‌شان بدون واتس‌اپ و امثالهم امکان پذیر نیست... !

بعد هم این مسأله مطرح می‌شود که آقا اصلاً این پلتفرم شما وارد قلب اروپا شد، آن آقایان مسئولین فلان کشور (مگر مثل مسؤولین ما) بی‌کار می‌نشینند که همین جور این پلتفرم گسترده‌تر و فراگیرتر شود؟!

 

نکته مهم: این مطالبی که به‌عنوان گفتگو مطرح شده، توسط خود بنده نوشته شده ولی لپ کلام و اصل مطالب با خود گفتگوها کاملاً مطابقت دارد...

 

تصاویری از مهمانان اروپاییِ ما:

تصویر مهمانان اروپایی1تصویر مهمانان اروپایی2

دست نوشته‌های این خاطره:

   


۱ ٫ بنده به دلیل مسوولیت تبلیغی پدرم در خارج از کشور زیاد با افراد غیر ایرانی رفت و آمد دارم...

الغارات

 

از قدیم الأیام عاشق تاریخ بودم، ازهمون طفولیت دوست داشتم که اطلاعات تاریخی‌م زیاد باشه...

ولی حوصلۀ کتاب و این چیزا..... برو بابا..!!
اصن از همون دبستان میونۀ خوبی با کتاب و مشتقاتش نداشتم!

اگر خیلی می‌خواستم به دنبال تحقیق و پژوهش تاریخی برم، می‌رفتم از یکی سؤال می‌کردم...

تا زمانی که با این کتاب آشنا شدم!

به‌قول حاج قاسم، الغارات خودش یک مقتله!

با ورق زدن هر صفحه، صفحۀ دل من باز می‌شد و اشکِ من جاری....

 

هممون از خیلی از علما شنیدیم که برای هر بچه شیعه‌ای واجبه که سیرۀ پیشوایانش رو بدونه، به‌نظرم اگر اون بچه شیعه برای این موضوع فقط بخواد یه کتاب بخونه، الغارات رو باید بخونه...

 

خلاصه که تا فُحشتون ندادم سریع برین بخونین...😁😅

 

خرید ترجمۀ الغارات: کتاب الکترونیک - کتاب چاپی

اصل متن الغارات (بیشتر برای طلاب توصیه میشه): الغارات

چند وقت پیشا توفیق شد که فیلم "دینامیت" رو ببینم، البته توفیق که چه عرض کنم؛ یک ساعت و 30 دقیقه رو با یاری این فیلم تونستم به بطالت بگذرونم...

ولی برای من که طلبه ام خیلی لازم بود! خیلی!

تو جامعه زیاد می پلکم و از خیلی از چیزای کفِ خیابون باخبرم، بعضی وقتا وسط خیابون با بعضی از افراد جاهل، مناظره داریم و خیلی چیزای دیگه...

ولی از جامعه سرمایه دار و بالاشهریِ تهران، خیلی نمی دونستم! و این فیلم دیدگاهی رو که در مورد "زاویه دید آدمای پولدار به طلبه ها " رو داشتم، خیلی عوض کرد...!

با خودم گفتم بدنیست اگه یه خورده در مورد این فیلم بنویسم؛ هم وجههٔ واقعی یک طلبه رو شرح بدم، هم اینکه از نویسنده و کارگران این فیلم تشکر کنم بابتِ اینکه یه زنگ خطر و هشداری برای طلبه ها رو به صدا درآورد...

 

توی این فیلم خیلی از خاطرات برام تداعی شد!

اون زمانی که من، تنهای تنها، در یک دبیرستان کاملاً ضد مذهبی و ضدانقلاب بودم، خیلی بِهِم سخت می گذشت، چون قبلش هم توی یه شهر و مدرسه خیلی نایس (از نظر مذهبی) زندگی کرده بودم و اولین سال بود که توی تهران پا به زندگی دوباره گذاشته بودم...

من رو احمق می دانستند! چرا و به چه خطایی؟ به دلیل اینکه تالی تِلوِ رهبری بودم که یک نظام فاسد را مدیریت و راهبری می کند...

از نظر روحی دچار فشار های زیادی بودم!

خدا خدا میکردم که 9 ماه تحصیلی به سرعتِ برق بگذرد و من درحالی که کارنامه ام به دستم است برای ثبت نام به مدرسه دیگری بروم...

کم کم، دیگه برام عادی شد، سعی کردم از نعمت گوشتی که خداوند به من برای تکلّم داده بود، استفاده کنم؛ با همین أنعام خدادادی خیلی وقتا تونستم تأثیر گذار باشم؛

مثلاً یکی از بچه ها از پیروان شیعه انگلیسی بود، با صحبت منطقی و استدلالی و صدالبته دوستانه، آدمش کردیم...😊

خلاصه کم کم از اون بچه هایی که تا دو روز پیش فحش هایی به حضرت عشق می دادند که باید ساعت ها در لغت نامه ها و دیکشنری ها دنبالش می گشتی تا بفهمی چیه که البته آخرش هم نمی فهمیدی و از اینستا کمک می گرفتی! 😁😂 کاسته شدند و به جمع جانفدایان رهبر اضافه می شدند...

خلاصه؛ یه اکیپی زدیم مثل همین هدایت هادی! فعالیت های مختلف فرهنگی و انقلابی

پ.ن: آخرین دیدار.....

پ.ن2: چرا توی همه عکسا یا چشام بسته اس یا نیشم بازه؟!

مثلاً یه روز بچه ها رو جمع می کردیم و به مناسبت شهادت حاج قاسم، عکس این شهید عزیز رو این وَر اون وَر می چسبوندیم

از ماشین ها و مغازه ها گرفته تا مساجد و هیئت ها...

با همین رفتار خوب و اخلاق اسلامی که به تازگی با همین تجربیات اکتساب کرده بودم، تونستم اون فضای تعارُض و تضاد عقاید رو کم کنم و باهمدیگه رفیق بشیم.

تا اینکه کرونا اومد و زد زیر کازه و کوزه و همه چی رو لت و پار کرد...!!!

در همین بین، من هم تغییر کاربری دادم و طلبه شدم!

آخرِ این خاطره هم یادی می کنم از "محمدحسین براتی" بهترین رفیقم در اون ایام...

توی عکس بالایی نفردوم از سمت راست هست که از ولایی ترین افراد از همون اوّلا بود و ما دوتا انقدر باهم دیگه رفیق بودیم که معلم راهنما وقتی می خواست دوتایی صدامون کنه، می گفت: زن و شوهرا یه لحظه بیاین اینجا ! 😅

خب، خیلی هم از بحثمون دور نشیم!

داشتم از دینامیت می گفتم:

فیلم جذابی بود که البته اگر هم جذاب نبود، پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران نمی شد!

بیش تر سعی کرده بود از همین طنز های دم دستی و عادی استفاده کنه...

ولی خب از حق نگذریم، نامردی توش موج می زد!

من که خودم طلبه ام، توی خانواده آخوند بزرگ شدم، توی حوزه درس می خونم و روزانه هم 300 تا طلبه از جلو چشام رد میشن، اصلاً تعریف این چنینی از "طلبه" ندارم

 

طلاب توی این فیلم، چنین خصوصیاتی دارن:

1 - برخورد چکشی با کسایی که به مذاقشون خوش نمیان!

2 - کُند فهم و اُسکل

3 - خشک

4 - تعرض به مال و اموال دیگران براشون اصلاً مهم نیس! (اونجایی که میزنه قفلِ درِ انباریِ همسایه رو میشکونه)

 

ادامه داره.... (همین رو احتمالاً ویرایش می کنم...)

دنیای متاورس

چند صباحی است که یک فناوری جدید نظرم را جلب کرده؛ متاورس

درموردش کم مطالعه نکردم، از سایت های داخلی گرفته مثل دیجیاتو و امثالهم تا سایت های بین المللی و تخصصی چیزکایی درموردش پژوهش کردم...

اما خب دوست داشتم نظرات تخصصی و دقیق متخصصان (از جمله: برنامه نویسی، انیمیشن، واقعیت مجازی، رمز ارز، امنیت، شبکه و...) رو که توی بیان کم هم نیستند بشنوم...

 

در سرفصل های زیر نظرات تخصصی خود را در هر کدام که مقدور است، بفرمایید؛ حتماً مطالعه دقیق و تحلیل و بررسی دقیق بر روی تک تک عبارات شما انجام خواهد گرفت... (ان شاءالله در آینده اتفاق های خوبی به سبب این نظرات می افتد) :

1 - چیستی متاورس

2 - چگونگی کارکرد

3 - چگونگی اتصال به این دنیا و از ظریق چه امکاناتی

4 - ارتباط آن با پول الکترونیک (رمز ارز)

5 - جایگزینی آن با وب 3 یا وب اسمارت

6 - چگونگی کسب درآمد و زندگی روزمره در متاورس

7 - پشت پرده سیاسی

8 - تاثیر آن بر مرز کشورها و روابط دولت ها با یکدیگر

9 - خطرات و معایب (از همه ابعاد)

10 - فواید (از همه ابعاد)

و...

 

از افراد ذیل و تمام افرادی که در بیان هستند، این درخواست رو دارم :

آقا علیرضا

میم، صاد، الف

میم ح پ

سُکَیت کاتب

و تمام صاحب نظران دیگر....

 

چیزای خوبی پشتشه ها (ان شاءالله).....

 

پ.ن: از دوستانی که ما رو در این امر با نظر خودشون یاری کردند، کمال تشکر رو دارم...