شب 19 ماه رمضان بود، برادرزادههایم پیش ما بودند.
بعد از کلی بازی کردن با بچهها و خندیدن و خنداندن، خسته شدم و گوشهای نشستم و مشغول کار کردن با موبایل شدم، دخترِ بزرگتر داداشم که حدود 7 سالش است، کنارم نشست و گفت:
+ عمو! اینترنت رو کی درست کرده؟
- گفتم: آمریکا
+ مگه آمریکا دشمن ما نیست؟
- چرا
- پس چرا ما از چیزی که دشمنمون ساخته داریم اینقد استفاده میکنیم؟!
همین سؤال کافی بود تا من در بهت فرو برم!
چرا ما لاعِب و بازیچۀ زمینی شدیم که توسط دشمن طراحی شده!
توسط کسی طراحی شده جز شرّ برای ما نمیخواد!
توی قرآن در وصف چنین دشمنانی چیز خیلی جالبی میگه: وَإِذا لَقوکُم قالوا آمَنّا وَإِذا خَلَوا عَضّوا عَلَیکُمُ الأَنامِلَ مِنَ الغَیظِ ﴿۱۱۹ آلعمران﴾ وقتی میان جلوی شما و شما رو میبینن همچین خیلی شیک و اتو کرده میان میگن ما باهاتونیم، ماپشتتونیم (+) اما وقتی توی خلوت خودشون میرن از عصبانیت، ناخنهای خودشون رو میجوند!
در ادامۀ آیات بعدی میگه: إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِهَا ﴿۱۲۰﴾ اگه به شما یه چیز خوبی برسه، ناراحت میشن اما وقتی که یه چیز بدی بهتون میرسه، دلار میره بالا، معیشت و زندگی سخت میشه، بساط بزن برقص پهن میکنن...
خب، حالا یه همچین آدمایی اومدن یه بستری رو برای ما فراهم کردن، به نام "اینترنت"
چه کنیم؟!
از نائب امام زمان کمک میگیریم و یکسری از بیانات را پازلوار دور هم میچینیم تا به مقصود و پاسخ خود برسیم...
چون فضای مجازی واقعاً یک دنیای رو به رشدِ غیرقابل توقّف است، یعنی واقعاً آخر ندارد؛ آدم هرچه نگاه میکند، آن چیزِ اوِّلِبلاآخر، فضای مجازی است. هرچه انسان پیش میرود در این فضا، این همینطور ادامه دارد. این یک فرصتهای بزرگی در اختیار هر کشوری میگذارد، تهدیدهایی هم در کنارش دارد؛ ما بایستی کاری کنیم که از آن فرصتها حدّاکثر استفاده را بکنیم، از این تهدیدها تا آنجایی که ممکن است خودمان را برکنار نگه بداریم. خب، شورای عالی فضای مجازی به این منظور تشکیل شد. مثلاً فرض بفرمایید که حالا در گزارش آقای دکتر جهانگیری هم اتّفاقاً به این بخش تقریباً اصلاً نپرداختند، یک سطر فقط ایشان اشاره کردند که فلان بخش را نمیدانم چهکار کردیم، مثلاً راجع به فلان بخشی که در شبکهی ملّی اطّلاعات مؤثّر است، این را مثلاً فراهم کردیم. به جستجوگرها ایشان [اشاره کردند]، چون جستجوگر چند سال است که شروع شده، جستجوگرها را اینها دارند [طرّاحی] میکنند و الان جوانها از این طرف و آن طرف، شاید دهها سیستم جستجوگر را طرّاحی کردهاند و ساختهاند و تولید کردهاند، یعنی چیز جدیدی نیست؛ ایشان هم روی آن تکیه کردند؛ امّا آن شبکهی ملّی اطّلاعات را -که خیلی مهم است آن شبکهی داخلی- ما هنوز پیش نرفتهایم (+)
چند تا نکته از این بیان، استخراج میکنیم:
- فرصت در کنار تهدید
- فضای مجازی، دنیای رو به رشد غیرقابل توقف
- لزوم بومیسازی فضای مجازی
یه نکتهای در این باره برگرفته از بیانات دیگر حضرتآقا بگم: اصولاً هر تمدنی که مبانیاش با تمدن غرب، متفاوت باشه، نمیتونه هیچجوره رشد کنه مگر اینکه پاشو از گلیم تئوری و عملی غرب بکشه بیرون و خودش روپا خودش وایسه
از نظر تئوری که خب واقعاً عیانه! مدل اخلاقی، رفتاری، حکومتداری و کلاً هر نوع کُنش فردی و اجتماعی یه آدمی که اعتقاد به دین داره، کاملاً فرق داره با یک کسی که کلّ فندانسیونِ تئوریاش بر روی لذت بنا شده! (+ ، +) یعنی طرف هروقت احساس کنه، دیگه این دنیا لذتی براش نداره، درجا خودکشی میکنه؛
به این مبحث (که اتفاقاً خیلی هم مفصّله) میگن: "جهانبینی" که شهید مطهری لطف کردن یه کتاب تألیف کردن با نام "جهانبینی توحیدی" که میتونید برای تعمّق، ازش فیض ببرید.
این رو بخونید: یک نکته هم در مورد علوم انسانی که برادر عزیزمان آقای ... بیان کردند، عرض کنم. ببینید، ما نمیگوییم علوم انسانی غیر مفید است؛ ما میگوییم علوم انسانی به شکل کنونی مضر است؛ بحث سر این است. محل کلام بین آنچه که ما میگوییم و آنچه که ایشان فرمودند، دو تاست. اصلا مرکز اثبات و نفی، یک چیز نیست. بحث سر این نیست که ما جامعهشناسی یا روانشناسی یا علم مدیریت یا تعلیم و تربیت نمیخواهیم یا چیز خوبی نیست یا فایدهای ندارد. چرا؛ قطعا خوب است؛ قطعا لازم است. من یکی از حرفهایی که دارم، همین رشتهی تعلیم و تربیت در حوزه است. بحث در این نیست که این علوم مفید نیست؛ بحث در این است که اینی که امروز در اختیار ما قرار دادند، مبتنی بر یک جهانبینی است غیر از جهان بینی ما. علوم انسانی مثل پزشکی نیست، مثل مهندسی نیست، مثل فیزیک نیست که جهانبینی و نگرش نسبت به انسان و جهان در آن تأثیر نداشته باشد؛ چرا، تأثیر دارد. شما مادی باشید، یک جور علوم انسانی تنظیم می کنید. علوم انسانی ما برخاستهی از تفکرات پوزیتیویستی قرن پانزده و شانزده اروپاست. قبلا که علوم انسانیای وجود نداشته است؛ آنها آمدهاند همین اقتصاد را، همین جامعهشناسی را در قرن هجدهم و نوزدهم و یک خرده قبل، یک خرده بعد تدوین کردند و ارائه دادند؛ خب، این به درد ما نمیخورد. این علوم انسانی، تربیتشده و دانشآموختهی خود را آنچنان بار میآورد که نگاهش به مسائل مبتلابه آن علم و مورد توجه آن علم - چه حالا اقتصاد باشد، چه مدیریت باشد، چه تعلیم و تربیت باشد - نگاه غیر اسلامی است. میبینیم همان شخص متدین در داخل دانشگاه که فرض کنید مدیریت یا اقتصاد خوانده، هرچه با او دربارهی مبانی دینی این مسائل حرف میزنیم، به خرجش نمیرود. نه اینکه رد میکند، نه؛ اما آنچه که شما در باب اقتصاد اسلامی با او حرف میزنید، با یافتههای علمی او، با آن دو دو تا چهار تاهائی که او در این علم تحصیل کرده، جور در نمیآید.
خب امام خامنهای، این مطلب (اسلامیزاسیونِ تئوریها و علوم انسانی) رو بهروشنی توضیح دادند...
مطلبِ بعدی عمله؛ البته هم یهجورایی از همون طرز تفکر سرچشمه میگیرن اما یه مجال مناسب دیگهای میخواد که انشاءالله درموردش صحبت کنیم...
امیدوارم که از این مطلب استفاده کرده باشید و بنده را نیز در این شبهای نورانی فراموش نکنید...
سلام
ایام به کام
دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت ها و ارتباط سریع با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید
+ اکنون نام کاربریتان ازاد است
دانلود از کافه بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app
در ویترین برای دیده شدن مطالبتان نیاز به عضو یا دنبال کننده ندارید
با سپاس